در طلوع استقلال سنگال از فرانسه، روزی که همه مردم در خیابان ها به شادی پرداخته اند؛ متوجه می شویم که تنها ظاهر داستان تغییر کرده است و هنوز پول دولت را کنترل می کند ...

ناروتو یک نینجای جوان بود که استعداد عجیبی برای آزار و اذیت کردن دیگران داشت. او به رویای خود یعنی تبدیل شدن به قویترین و برترین نینجای دهکده خود رسید و سرانجام چهره ی صورت او را به عنوان هوکاگه در کنار دیگر هوکاگه ها برای یادبود قرار دادند. اما این بار دیگر داستان متعلق به ناروتو نیست، بلکه درباره

مایکل برایس هنوز با داریوس کینکید دوست است و حالا همراه با هم برای نجات همسر داریوس، تلاش می کنند اما چندان کار آسانی نمی باشد و ...

چندین سال از ماجراهای قسمت اول گذشته است؛ تیم و برادر کوچک تر بچه رئیس او یعنی تد، حالا دیگر بزرگ شده اند و مسیر متفاوتی را نسبت به یکدیگر انتخاب کردند. همان طور که در پایان قسمت اول هم دیده بودیم، در این دوران تیم ازدواج کرده است و فرزندی هم دارد. از طرف دیگر هم تئودور، مدیرعامل یک

داستان فیلم در واقع دنباله سری اول آن می باشد که با همین نام در 22 سال قبل منتشر شد. پسر یک بازیکن مشهور بستکبال ربوده می شود حال وی برای نجات پسرش حاضر است دست به هرکاری بزند اگر چه او باید در یک مسابقه بستکبال تحت هر شرایطی پیروز شود تا پسرش را نجات دهد ...

این سریال به داستان زندگی گروهی از شش دوست نوجوان که در «پوینت ویسکانسین» زندگی می کنند، می پردازد ...

"سم" نوجوانی 18 ساله که مبتلا به اختلال اوتیسم است، به این فکر می افتد که دیگر وقت آن رسیده تا دوستی برای خود پیدا کند. این تصمیم و استقلال طلبیِ "سم"، باعث می شود مادرش نیز تغییر را بپذیرد و در این راه که زندگی اش را برای همیشه تغییر می دهد کنار او باشد ...

داستان سریال، حول ریک، دانشمند دیوانه و مورتی، نوهٔ پریشان و خامش که وقت خود را میان خانواده و ماجراجویی‌های علمی پدربزرگش تقسیم کرده، می گذرد. صداپیشگی هر دو شخصیت ریک و مورتی بر عهده جاستین رویلند است. ریک سانچز دانشمند نابغهٔ الکلی است که به تازگی در خانهٔ خانوادهٔ دخترش، بِث که یک دامپزشک و جراح قلب اسب است،

تمام چیزی که جیسون و نیکی میخواهند داشتن فرزند است ولی آنها بچه دار نمی شوند. به همین دلیل تصمیم میگیرند از دوستان غیرعادی خود، خانواده اسکروبال بچه ای را به فرزندی قبول کنند. اما آیا آن ها آماده این کار هستند؟

سریال در مورد خانواده ای عجیب و غریب است که سر و سامان درستی ندارد که در راس آنها مالکوم قرار دارد. کسی که از لحاظ سنی بین دو برادر دیگر خود است که آنها نیز همراه خانواده در یک خانه زندگی می کنند. از قضا برادر بزرگتر و مورد علاقهء مالکوم یعنی فرانسیس در سربازی به سر می برد